بدصفت

ساخت وبلاگ
درختی که کاشتی دوباره جوانه زدمیدونی مادر این دومین بهاری که تو نیستی و ببینی درختای خونه جونه زدن جمعه ها که می رفتیم شیمی درمانی می گفتی زنگ بزن که به درختا آب بدن خشک شدن ...کاش اینجا بودی و احوال درختات رو می‌پرسیدی باد میاد و هوا کم کم بارونه داشتم به آسمون می گفتم داره باد میاد و درختا دارن تکون میخورن شاخه ها دارن می رقصند اما یادم نمیره که گفتم داره باد میاد و این یعنی رحمت تو یا رب العالمین در حال امدنه...چند وقت پیش خوابت رو دیدم لاغر شده بودی تو خواب عمل شده بودی دکتر آمد که معاینه کنه ... خیلی لاغر شده بودی مثل یک بچه کوچیک پشت و کمرت باریک شده بود و من تو خواب گریه کردم و گفتم الهی فدای زجرهایی که کشیدی بشم...چه فایده مادر من فدایی نشدم من شدم یه گلوله از گناه چقدر مظلومی مادر که من فرزندت هستم و من چقدر شرمنده ام ... دلم گرفته حالم خیلی خرابه ...دوست دارم همین جا وسط آسمون و زمین و تو این بارش رحمت یه دل سیر گریه کنم و داد بزنم اما افسوس که نمیتونم مادر من حتی نتونستم برات گریه کنم ...مادر بغض تو رو نشکستم همراهمه ...چقدر دوستت دارم ولی ازت خجالت می کشم هر وقت به آسمون نگاه میکنم و یادت تو دلم روشن میشه همون لحظه روی درخت خودت کبوتر رو میبینم و این یعنی تو میدونی و میبینیوای به احوالات من وقتی که تو شاهد گناهم باشی و برای من و وجودم شرمنده باشییا رب العالمین مادرم رو به مظلومیت اون ببخش...جز خودت مادرم گناهی نداره ... بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت: 4:16

نمیدونم

ولی فکر میکنم نوشتن بهتر از ننوشتنه... حداقل کمی آروم میشم ...

مادر چقدر سختی کشیدی اون شب ... تو رو تنها گذاشتن و رفتن ... چقدر تو سختی کشیدی...

حالم خوب نیست

رفتن تو منو خیلی اذیت میکنه خیلی...

بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت: 4:16

این دومین تصادفمه... یکبار به در یکبار درحین دور زدن بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت: 4:16

باید خیلی سریع پایان نامه ام رو ببندم... خیلی سریعتر از آن چیزی که فکر میکنی بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 17:40

امروز تولدمه

۳۳ تمام شد و به ۳۴ قدم نهادم

پیر شدی عزیزم

خدایا اخر و عاقبت ما رو بخیر کن

نگرانی های مال رو رفع کن

نمیدونم سال آینده درچه حالی هستم

اما از تو بهترین حال رو میخوام

بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 17:40

از وقتی رفتی تو هال نخوابیدم مادر

الان که شیرین نیست هم خوشم نمیاد بخوابم

شیرین با چادر تو رفته اعتکاف...

دلم خیلی گرفته ...

مث همیشه فکر میکنم خوابم منتظرم بیدار بشم و از ته دلم بگم آخیش خواب بود...نمیدونم مادر اما حس میکنم منم زیاد موندیم نیستم ...

بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 17:40

توشناسنامه پشت هم نیستند

کلی دویدم درخواست و لایحه دادم و بعد از کلی دویدن رای ثبت رو گرفتم

گفتم انحصار ورثه بیار اونم با کلی آشنا بازی انجام دادم و رفتم برای مرحله نهایی

اما

ثبت نشد...

تاریخ فوت رو اشتباه ثبت کردن درخواست اصلاح دادم...

۲۰ روز طول می کشه

یا خدااا

بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 16:46

خب تو اینده اش نیستم چیکار کنم زورکی که نیست بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 16:46

دانشنامه شهدای ناجا تمام شد ... همین فک میکنم کفایت میکنه .... بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 20 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 16:46

پارسال بود ... برای خیلی برنامه چیدیم... مادر .... کاش هیچ وقت برنامه نداشتیم اما تا تو بودی ... بدصفت...
ما را در سایت بدصفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khateratemann97 بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 19:26